راز ماندن جزء...

کوه پرسید: زِ رود

زیر این سقف کبود راز ماندن در چیست؟

گفت: در رفتن من

کوه پرسید و من؟

گفت، در ماندن تو

بلبلی گفت: و من ؟

خنده ایی کرد و گفت در غزل خوانی تو

آه ازآن آبادی که در آن کوه رَود، رود مرداب شود و در آن

بلبل سرگشته سرش را به گریبان ببرد و نخواند دیگر

من و تو بلبل و کوه و رودیم

 راز ماندن جز، در خواندن  من،  ماندن تو، رفتن یاران سفرکرده مان نیست

                                                                           بدان...

 


احساس  یک کوهنورد

شما هیچ قله ايي را نمي زنيد ،بلکه چند لحظه برروی آن می ایستید فرياد شادي سر مي دهيد، مناظر اطراف را به تماشا مي نشينيد ، خداي خويش را سپاس مي گوييد و سپس باز مي گرديد. آنگاه برف به کمک باد جای پاهای شما را پر می کند . دلتنگي در بازگشت به سراغتان مي آيد و آرزو مي كنيد عمري باقي باشد تا دوباره عظمت خداوندي را در بلنداي كوهستان نظاره گر باشيد.

كوه را عشق است ...       

عشق ورزيدن شيوه ي والاي انسان است ...

ادامه نوشته